هواداران سلطان احساس

ساخت وبلاگ
هواداران سلطان احساس...
ما را در سایت هواداران سلطان احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کوثر بابایی سومار kosarbabaei98 بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 27 آبان 1393 ساعت: 14:46

نام: مجيد خراطها

لقب: سلطان احساس، سلطان غم، تنها ترين تنها و …

تاريخ تولد: هفت مهر ۱۳۶۰

سال شروع کار با موسیقی: ۱۳۷۰

سال شروع سبک سنتی: ۱۳۷۶

سال شروع سبک پاپ: ۱۳۸۰

گروه های کاری وی: گروه باران، گروه اهورا

سازها: سه تار، تار، تنبور، گیتار، دف، تومبار، لید گیتار، گیتار باس، پیانو و …

 

 

زندگی:

استاد مجیدخراطها در ۷ مهر ۱۳۶۰ چشم به جهان گشود .

مجید خراطها فارغ التحصیل رشته هنر و افتخار حضور با گروه های سنتی و پاپ دارد.

خراطها سال های زیادی را با آموزش ساز طی کرد . اولین آلبوم حرفه ای ایشان آلبوم تنهاترین تنها با همکاری (مهدی ابراهیمی) به بازار ارائه شد.

سپس آلبوم دوم ایشان البوم زخم زبون با همکاری ( وحید خراطها ) به بازار ارئه داده شد.

همچنین استاد مجید خراطها با ارئه آلبوم و تک موزیک برای دیگر هنرمندان کار خود را ادامه داد.

 

هواداران سلطان احساس...
ما را در سایت هواداران سلطان احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کوثر بابایی سومار kosarbabaei98 بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 27 آبان 1393 ساعت: 14:35

 تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم

 

روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم

حال اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست

 

یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم

 

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی

 

شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم

 

بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود

 

من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!

 

ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من!

 

من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم

 

لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید

 

تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم

هواداران سلطان احساس...
ما را در سایت هواداران سلطان احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کوثر بابایی سومار kosarbabaei98 بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 27 آبان 1393 ساعت: 13:29

دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند

بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند

یکی از آنها از سر خشم بر چهره دیگری سیلی زد!

دوستی که سیلی خورده بود سخت آزرده شد

ولی بدون آن که چیزی بگوید روی شن های بیابان نوشت :

امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد . . .

آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند به یک آبادی رسیدند

تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند

ناگهان شخصی که سیلی خورده بود لغزید و در برکه افتاد

نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت

و او را نجات داد بعد از آن که از غرق شدن نجات یافت

بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد:

امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد . . .

دوستش با تعجب از او پرسید:بعد از آن که من با سیلی تو را آزردم

تو آن جمله را روی شن های صحرا نوشتی

ولی حالا این جمله را روی صخره حک می کنی ؟

دیگری لبخندی زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار می دهد

باید روی شن های صحرا بنویسیم تا باد های بخشش آن را پاک کنند

ولی وقتی کسی محبتی در حق ما می کند

باید آن را روی سنگی حک کنیم

تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد . . .

هواداران سلطان احساس...
ما را در سایت هواداران سلطان احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کوثر بابایی سومار kosarbabaei98 بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 27 آبان 1393 ساعت: 13:10